محل تبلیغات شما



 

اگر چه جز غم تو هیچ غمگسارم نیست
 ولی قرار ندارم که جز تو یارم نیست

در آن دمی که زتو مژده ای رسد جان را
به روی خویش نیارم ولی قرارم نیست

تمام عمر گریزان زخویش ودر تو گمم
بیا که جزتو امیدی به حال زارم نیست

همین که یک تویی !از من بدیده می آید
تویی همه و اگر هم وجود دارم نیست

تبسمی که بنازد به آن چکامه وشعر.
ترانه ای که بخواند زدل سه تارم نیست

                         #باقرموحد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تاریخ و اساطیر